اصطلاح حذفبه انداختن و اسقاط حرفى از یک کلمه یا کلمهاى از یک جمله حَذف گفته میشود که از آن در حوزه زبانشناسی و علوم ادبی بحث میشود و نیز به معناى نخست، در باب صلات فقه سخن گفتهاند. فهرست مندرجات۱.۱ - تعریف ۱.۲ - معانی ۱.۲.۱ - لغت و اصطلاحی ۱.۲.۲ - آواشناسی و علم صرف ۱.۳ - حذف در علوم ۱.۳.۱ - شعر ۱.۳.۲ - علم بدیع ۱.۳.۳ - صرف و نحو ۱.۴ - انواع ۱.۵ - شرائط ۱.۶ - تعیین محذوف ۱.۷ - علل و فواید ۱.۸ - حذف نیکو ۱.۹ - علم بدیع و عروض ۲ - فقه ۲.۱ - تکبیرة الاحرام ۲.۲ - همزه وصل ۲.۳ - تنوین ۳ - فهرست منابع ۴ - پانویس ۵ - منبع ۱ - علوم ادبی۱.۱ - تعریفحذف، اصطلاحی در حوزه زبانشناسی و علوم ادبی، از جمله صرف، نحو، بلاغت و عروض، به معنای اسقاط که در مقابل ذکر به کار میرود. ۱.۲ - معانی۱.۲.۱ - لغت و اصطلاحیحذف در لغت به معنای قطع چیزی از انتها یا کنار است و در اصطلاح به افتادن حرکت، حرف (صوت)، کلمه و جمله اطلاق میشود. ۱.۲.۲ - آواشناسی و علم صرفحذف در آواشناسی، افتادن یک واحد زنجیری (صامت یا مصوت) تحت شرایط خاصی از زنجیره گفتار است [۴]
علیمحمد حقشناس، آواشناسی، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۵۹، تهران ۱۳۷۶ش.
و در اصطلاح علمای صرف، عبارت است از افتادن حرکت، حرف یا حروفی از کلمه، از جمله اعلال و ترخیم. [۵]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۲۳۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۶]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۱۵۲۱۵۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۷]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، جاهای دیگر، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۸]
حسن بن عبداللّه سیرافی، ضرورة الشعر، ج۱، ص۸۲ـ۸۳، چاپ رمضان عبدالتواب، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۹]
حسن بن عبداللّه سیرافی، ضرورة الشعر، ج۱، ص۸۸، چاپ رمضان عبدالتواب، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۱۰]
حسن بن عبداللّه سیرافی، ضرورة الشعر، ج۱، ص۹۹ـ۱۲۶، چاپ رمضان عبدالتواب، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۱۱]
ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سننالعرب فی کلامها، ج۱، ص۲۲۸ـ۲۳۰، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
۱.۳ - حذف در علوم۱.۳.۱ - شعرحذف حرف از کلمه در شعر، به دلایل گوناگونی صورت میگیرد، چون تخفیف در کلمه و جلوگیری از سنگینی آن، اختصار، کثرت استعمال، رعایت فاصله و قافیه و ضرورت شعری. [۱۲]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۲۳۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۱۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۴]
عمرو بن عثمان سیبویه، ج۳، ص۴۹۸۴۹۹، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۵]
عمرو بن عثمان سیبویه، ج۳، ص۵۱۹، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۶]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۱۸۴۱۸۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۷]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، جاهای دیگر، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۸]
حسن بن عبداللّه سیرافی، ضرورة الشعر، ج۱، ص۸۳ـ۸۴، چاپ رمضان عبدالتواب، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۱۹]
ابن جِنّی، سِرُّصناعة الأِعراب، ج۱، ص۲۷۱، چاپ مصطفی سقا و دیگران، قاهره ۱۳۷۴/۱۹۵۴.
[۲۰]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج۱، ص۲۵۳۲۵۴، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
سیرافی [۲۱]
حسن بن عبداللّه سیرافی، ضرورة الشعر، ج۱، ص۹۲ـ ۱۲۶، چاپ رمضان عبدالتواب، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
و ابن رَشیق [۲۲]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج۲، ص۲۶۹۲۸۰، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
به بررسی این ضرورتهای شعری پرداختهاند. سیبویه [۲۳]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۳۲۰۳۲۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
بابی با عنوان «بابُ اِرادةِ اللَّفظِ بِالْحَرْفِ الواحد» آورده که ابن رشیق [۲۴]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج۱، ص۳۱۰، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
آن را نوعی از انواع اشارات محسوب نموده است.۱.۳.۲ - علم بدیعدر علم بدیع به حذف بخشی از حروف کلمه، اِقْتِطاع گفته میشود. [۲۵]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۱۱۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۶]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۲۰۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
اصطلاح ایماء، قَبض و اِکتِفاء نیز برای اِقتطاع آورده شده [۲۷]
ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سننالعرب فی کلامها، ج۱، ص۲۲۸، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
[۲۸]
علیخان بن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواعالبدیع، ج۳، ص۸۳، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
است. این نوع حذف چندان قیاسی نیست [۲۹]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۹۲، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
و گاه اختلاف در حذف و اثبات حروف یک واژه منشأ اختلاف در گویشهای مختلف مردم عرب شده است. [۳۰]
ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سننالعرب فی کلامها، ج۱، ص۴۹، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
۱.۳.۳ - صرف و نحونَحْت (ساختن یک کلمه از دو کلمه جدا از هم) در علم صرف نیز میتواند نمونهای از حذف حروف در یک کلمه به شمار آید. [۳۱]
ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سننالعرب فی کلامها، ج۱، ص۲۷۱، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
نزد علمای نحو، حذف عبارت است از افتادن کلمه یا جمله از کلام. [۳۲]
علی بن عیسی رُمّانی، النُّکتُ فی اعجازالقرآن، ج۱، ص۷۰، در ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، چاپ محمد خلفاللّه و محمد زغلول سلام، مصر: دارالمعارف.
[۳۳]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۵۸، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱.۴ - انواعحذف در زبان عربی شیوهای دقیق، مُستدل و از سنّتهای ادبی است، [۳۵]
ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سننالعرب فی کلامها، ج۱، ص۲۰۵، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
[۳۶]
عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی، دلائل الاعجاز، ج۱، ص۱۱۲، چاپ محمدرشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
اما ابن مَضاء قرطبی (متوفی ۶۰۵) [۳۷]
ابن مضاء قرطبی، کتاب الرد علیالنحاة، ج۱، ص۹۷، چاپ شوقیضیف، قاهره ۱۹۴۷.
برخی از صورتهای حذف را مصداق تکلف و تشخیص آن را خارج از توان دانسته است. حذف کلمه، که با عناوین مفردات یا جزئی از جمله نیز آمده، حذف اسم و فعل و حرف را شامل میشود. [۳۹]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۷۱ـ۷۲، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۴۰]
محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علومالبلاغة، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۷، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
در علم بدیع به این نوع حذف اِختِزال گفته میشود. [۴۱]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۱۳۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۴۲]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۲۰۶، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
سیبویه [۴۳]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۴۴۳۴۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۴۴]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۴۹۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۴۵]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۴، ص۱۸۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
حذف اسم را شایستهتر از حذف دیگر انواع کلمه شمرده و به مواردی چون حذف مبتدا، خبر، مضاف و مستثنی اشاره کرده است. سایر منابع نحوی، بلاغی و تفسیری هر یک نمونههایی به این مجموعه اضافه کرده یا فقط مواردی خاص را ذکر کردهاند. [۴۷]
حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین:الکتابة والشعر، ج۱، ص۱۸۷۱۹۳، چاپ علیمحمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
[۴۸]
عبداللّه بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، ج۱، ص۲۰۲، چاپ عبدالمتعال صعیدی، (قاهره) ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
[۴۹]
عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی، دلائل الاعجاز، ج۱، ص۱۱۲ـ۱۱۳، چاپ محمدرشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۵۰]
عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی، دلائل الاعجاز، ج۱، ص۱۱۸، چاپ محمدرشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۵۱]
محمد بن عمر فخررازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، ج۱، ص۲۳۸ـ۲۴۱، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۵۲]
محمد بن عمر فخررازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، ج۱، ص۲۴۳ـ۲۴۵، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۵۴]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۷۱ـ۹۲، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۵۵]
محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علومالبلاغة، ج۱، ص۲۱۶ـ۲۱۸، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
با توجه به اختلاف منابع، اهمّ موارد حذف اسم عبارت است از: حذف مضاف، مضافٌ الیه، مبتدا، خبر، موصوف، صفت، معطوفٌ علیه،معطوف با حرف عطف، مُبْدَلٌ منه، فاعل، مفعول، حال، منادا، عائد، موصول، صله، جار و مجرور، ضمیر متصل منصوب، تمییز، مستثنی. [۵۶]
حسین بن محمد طیبی، التبیان فی البیان، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۲۱، چاپ توفیق فیل و عبداللطیف لطفاللّه، کویت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۵۷]
یحیی بن حمزه علوی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغة و علوم حقائقالاعجاز، ج۲، ص۱۰۳ـ ۱۰۸، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۵۸]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۶۲۳ ۶۳۴، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۵۹]
احمد بن علی سبکی، ج۳، ص۱۰۸ـ ۱۰۹، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۶۰]
احمد بن علی سبکی، ج۳، ص۱۱۵، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
[۶۱]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۱۳۵۱۸۰، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۶۲]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۲۰۶۲۱۰، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
ابن جنی به یک مورد از حذف حال در قرآن اشاره کرده و دلیل آن را روشن بودن محذوف دانسته، اما به طور کلی، حذف حال را نیکو نشمرده است. ابن هشام [۶۴]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۵۹۱، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۶۵]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۶۰۸، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
فاعل را جزء محذوفات به شمار نیاورده و ابن اثیر [۶۶]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۷۱، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
حذف آن را منوط به ذکر فعل دانسته است.حذف مؤکّد و مبدلٌ منه نیز از دیگر موارد اختلاف است. [۶۷]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۶۰۸۶۰۹، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۶۸]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۶۲۹، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۶۹]
احمد بن علی سبکی، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، ج۳، ص۱۱۵، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
سیوطی [۷۰]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۲۱۳۲۱۴، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
حذف جار و مجرور، معطوف و حرف عطف را در بخش محذوفاتِ بیش از یک کلمه آورده است. حذف فعل و حرف از موارد شایع حذف کلمه به شمار میآید. [۷۱]
احمد بن علی سبکی، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، ج۳، ص۱۱۵ـ۱۱۶، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
چون حروف جانشین فعل هستند، مانند اِلّا که جانشین فعل اَسْتَثْنی است، و به جهت اختصار در جمله میآیند، حذف آنها به نوعی اختصار در اختصار است و قیاس در آن جایز نیست. [۷۲]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۶۰۹، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۷۳]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۶۳۵ـ۶۴۵، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۷۴]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۲۰۹۲۱۰، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۷۵]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۲۱۱۲۱۳، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
از دیگر انواع حذف کلمه، اِکتِفاء (ذکر یک چیز از دو چیز ملازم هم و حذف دیگری) و اِحتِباک (حذف چیزی از جمله اول که نظیرش در جمله دوم آمده و برعکس) است. [۷۶]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۱۱۸۱۲۳، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۷۷]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۲۰۳۲۰۶، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
از دیگر موارد حذف، حذف یک یا چند جمله است. حذف جمله از بهترین نوع محذوفات است که اختصار در کلام را میرساند [۷۹]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۵۸، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۸۰]
محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علومالبلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۱۸۷، بیروت: دارالکتب العلمیة.
(برای اطلاع بیشتر درباره حذف انواع جمله به این منابع رجوع کنید [۸۱]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۸۴ـ۸۹، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۸۲]
ابن عبدالسلام، کتاب الاشارة الی الایجاز فی بعض انواعالمجاز، ج۱، ص۱۲ـ۱۵، بیروت: دارالمعرفة.
[۸۳]
ابن عبدالسلام، کتاب الاشارة الی الایجاز فی بعض انواعالمجاز، ج۱، ص۱۸، بیروت: دارالمعرفة.
[۸۴]
احمد بن علی سبکی، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، ج۳، ص۱۱۲ـ۱۱۶، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
).۱.۵ - شرائطدلالت بر محذوف و وجود قرینه در جمله، از شرایط حذف به شمار میرود. [۸۵]
حسن بن بشرآمدی، الموازنة بین ابیتمّام و البحتری، ص ۱۶۹، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، (بیروت ۱۳۶۳/۱۹۴۴).
[۸۶]
عبداللّه بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۲، چاپ عبدالمتعال صعیدی، (قاهره) ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
[۸۷]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۵۸، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۸۸]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۶۲، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۸۹]
ابن ابیالاصبع، تحریر التحبیر فی صناعة الشعر و النثر و بیان اعجاز القرآن، ج۱، ص۴۶۲، چاپ حفنی محمد شرف، قاهره ۱۳۸۳.
گاه محذوف جانشینی دارد و گاه ندارد. [۹۰]
محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علومالبلاغة، ج۱، ص۲۲۰، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲).
[۹۱]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۲۱۵، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
[۹۲]
علیخان بن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواعالبدیع، ج۶، ص۲۴۶ـ۲۴۸، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
در منابع متقدم [۹۳]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۲۶۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۹۴]
ابن قتیبه، تأویل مشکلالقرآن، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۲، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
[۹۵]
حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة والشعر، ج۱، ص۱۸۷، چاپ علیمحمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
[۹۶]
عبداللّه بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، ج۱، ص۲۰۲، چاپ عبدالمتعال صعیدی، (قاهره) ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
[۹۷]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۷۹ـ ۸۴، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
به جانشینی مضاف و مضافٌ الیه و همچنین موصوف و صفت اشاره شده است. به گفته ابن جنی [۱۰۰]
ابن جِنّی، الخصائص، ج۲، ص۳۶۶، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت.
گاه قرینه حالیه جانشین محذوف است نه هیچ لفظ دیگری. تَفتازانی [۱۰۱]
مسعود بن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۱۹۳، (استانبول) ۱۳۳۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷.
و زرکشی [۱۰۲]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۱۰۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
جانشینی محذوف و وجود قرینه را شرط حذف دانسته و ابوهلال عسکری، [۱۰۳]
حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة والشعر، ج۱، ص۱۸۸، چاپ علیمحمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
ابن مضاء قرطبی [۱۰۴]
ابن مضاء قرطبی، کتاب الرد علیالنحاة، ج۱، ص۸۸ـ۸۹، چاپ شوقیضیف، قاهره ۱۹۴۷.
و مدنی (متوفی ۱۱۲۰) [۱۰۵]
علیخان بن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواعالبدیع، ج۵، ص۱۹۲ـ ۱۹۳، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
علم مخاطب را به مثابه جانشین محذوف پذیرفتهاند.۱.۶ - تعیین محذوفتوجه به معنا و موقعیت نحوی کلمات، محذوف را تعیین میکند. [۱۰۶]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۶۲، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۱۰۷]
یحیی بن حمزه علوی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغة و علوم حقائقالاعجاز، ج۲، ص۹۲ـ ۹۳، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی [۱۰۸]
عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، ج۱، ص۳۸۳، چاپ هلموتریتر، استانبول ۱۹۵۴.
با بیان این نکته که گاه کلمهای حذف میشود و کلمه دیگر در محلّ نحوی آن قرار میگیرد، آن را گونهای مجاز خوانده است.۱.۷ - علل و فوایدبنابر قول مشهور، حذف از انواع ایجاز (بیان مقصود با الفاظی اندک) به شمار میرود [۱۰۹]
ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج۱، ص۱۶، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
[۱۱۰]
قدامة بن جعفر، کتاب نقدالنّثر، ج۱، ص۷۶، چاپ طه حسین بک و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
[۱۱۱]
علی بن عیسی رُمّانی، النُّکتُ فی اعجازالقرآن، ج۱، ص۷۰، در ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، چاپ محمد خلفاللّه و محمد زغلول سلام، مصر: دارالمعارف.
ابن جنی، [۱۱۳]
ابن جِنّی، الخصائص، ج۲، ص۴۴۶، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت.
[۱۱۴]
ابن جِنّی، الخصائص، ج۲، ص۴۵۱، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت.
ابن رشیق [۱۱۵]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج۱، ص۲۵۱، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
و ابن اَبی الاصبع [۱۱۶]
ابن ابیالاصبع، تحریر التحبیر فی صناعة الشعر و النثر و بیان اعجاز القرآن، ج۱، ص۴۵۹، چاپ حفنی محمد شرف، قاهره ۱۳۸۳.
آن را از انواع مجاز نیز دانستهاند.حذف در اختصار [۱۱۷]
قدامة بن جعفر، کتاب نقدالنّثر، ج۱، ص۷۶، چاپ طه حسین بک و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
(برای اطلاع بیشتر به این منابع رجوع کنید [۱۱۸]
ابن قتیبه، تأویل مشکلالقرآن، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۳۱، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳.
[۱۱۹]
یوسف بن ابیبکر سکاکی، کتاب مفتاح العلوم، ج۱، ص۱۲۰، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم.
[۱۲۰]
یحیی بن حمزه علوی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغة و علوم حقائقالاعجاز، ج۲، ص۹۲، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۱۲۱]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۶۱۱ ۶۱۲، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۱۲۲]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۱۹۰، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
)، استعاره، اشاره و اِرْداف (اراده معنا با لفظی مترادف) نیز به کار میرود. [۱۲۳]
ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، ج۱، ص۳۱۰، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۲۴]
ابن ابیالاصبع، تحریر التحبیر فی صناعة الشعر و النثر و بیان اعجاز القرآن، ج۱، ص۴۵۹، چاپ حفنی محمد شرف، قاهره ۱۳۸۳.
علم معانی، اقامه دلیل را شرط حذف دانسته است. [۱۲۵]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۶۲، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۱۲۶]
حازم بن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراجالادباء، ج۱، ص۶۵، چاپ محمد حبیب بن خوجه، تونس (۱۹۶۶).
سیبویه، [۱۲۷]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۲۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۲۸]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۴۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۲۹]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۱۰۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۰]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۳، ص۲۸۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
به نقل از خلیل بن احمد، کثرت استعمال، علم مخاطب بر معنا و استخفاف در کلام را از دلایل حذف برشمرده و خود [۱۳۱]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۱۸۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۲]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۲۱۲، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۳]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۳۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۴]
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۲۳۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
به دلایلی چون مجاز و جلوگیری از اطاله کلام در سخن اشاره کرده است. علمای نحو و بلاغت نیز هر یک به نوعی به بررسی این موارد به عنوان دلایل حذف پرداختهاند [۱۳۵]
قدامة بن جعفر، کتاب نقدالنّثر، ج۱، ص۷۶، چاپ طه حسین بک و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱.
[۱۳۶]
حسن بن بشرآمدی، الموازنة بین ابیتمّام و البحتری، ص ۱۶۹ـ۱۷۱، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، (بیروت ۱۳۶۳/۱۹۴۴).
[۱۳۷]
ابن جِنّی، الخصائص، ج ۱، ص ۲۸۹۲۹۰، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲۱۳۷۶/۱۹۵۲۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت.
[۱۳۸]
حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین:الکتابة والشعر، ج۱، ص۱۸۷۱۸۸، چاپ علیمحمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
[۱۳۹]
محمد بن طیب باقلانی، اعجازالقرآن، ج۱، ص۲۶۸، چاپ عمادالدین احمدحیدر، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
در منابع متأخر [۱۴۰]
ابن عبدالسلام، کتاب الاشارة الی الایجاز فی بعض انواعالمجاز، ج۱، ص۳ـ۷، بیروت: دارالمعرفة.
[۱۴۱]
محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علومالبلاغة: المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵، بیروت: دارالکتب العلمیة.
[۱۴۲]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، ج۳، ص۱۹۵۱۹۶، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
دلالت عقل و عادت بر محذوف و تعیین آن را برحسب عقل و عادت از دلایل حذف برشمردهاند.۱.۸ - حذف نیکوچنانچه ظاهر کلام و مقتضای حال، بر محذوف دلالت نماید و جمله ابهام و پیچیدگی نداشته باشد، حذف شایسته و حتی بلیغتر از ذکر است. [۱۴۳]
عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، ج ۱، ص ۹۱، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر (۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹، چاپ افست بیروت.
[۱۴۴]
عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۴۱، چاپ حسن سندوبی، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲.
[۱۴۵]
علی بن عیسی رُمّانی، النُّکتُ فی اعجازالقرآن، ج۱، ص۷۰ـ۷۱، در ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، چاپ محمد خلفاللّه و محمد زغلول سلام، مصر: دارالمعارف.
هیچ دلیلی روشنتر از این قول نمیتواند حذف را جایز، و گاه به لحاظ بلاغی، واجب نماید و آن را مشروط به مقتضای حال سازد. [۱۴۶]
عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی، دلائل الاعجاز، ج۱، ص۱۲۶ـ۱۲۷، چاپ محمدرشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۱۴۷]
عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی، دلائل الاعجاز، ج۱، ص۱۳۲، چاپ محمدرشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۱۴۸]
ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، ج۲، ص۶۱ـ ۶۲، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۱۴۹]
عبدالفتاح لاشین، بلاغة القرآن فی آثارالقاضی عبدالجبار، ج۱، ص۱۷۰، (قاهر ۱۹۷۸).
[۱۵۰]
محمد بن طیب باقلانی، اعجازالقرآن، ج۱، ص۲۶۸، چاپ عمادالدین احمدحیدر، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
به همین مناسبت جاحظ در البیان و التبیین [۱۵۱]
عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۲۲۶ـ۲۳۲، چاپ حسن سندوبی، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲.
[۱۵۲]
عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۲۱۹ـ۲۲۲، چاپ حسن سندوبی، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲.
ابوابی درباره سخنان موجز، محذوف و نیکو آورده است. برخی منابع متأخر [۱۵۳]
ابن عبدالسلام، کتاب الاشارة الی الایجاز فی بعض انواعالمجاز، ج۱، ص۲، بیروت: دارالمعرفة.
[۱۵۴]
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۱۰۴۱۰۵، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۵۵]
علیخان بن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواعالبدیع، ج۶، ص۲۴۲ـ۲۴۴، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
به بررسی فواید حذف پرداختهاند که در واقع همان دلایل حذف هستند که به آنها اشاره شد. حذف در مباحث و عناوین نحوی چون تنازع، اِغراء و تحذیر (هشدار به مخاطب در امری محبوب یا مکروه که حذف فعل در آن الزامی است) و اِشتغال مطرح شده است. [۱۵۶]
ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، ج۲، ص۶۰۰ـ۶۰۱، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۱۵۷]
علیخان بن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواعالبدیع، ج۶، ص۲۴۲ـ۲۴۳، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
۱.۹ - علم بدیع و عروضحذف در علم بدیع صنعتی است که در آن کاتب یا شاعر در نثر یا نظم، یک یا دو یا چند حرف از حروف الفبا را میاندازد [۱۵۸]
محمد بن محمد رشیدالدین وطواط، حدایق السحر فی دقایقالشعر، ج۱، ص۶۴، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲ش.
(قیاس کن با رادویانی، [۱۵۹]
محمد بن عمر رادویانی، ترجمانالبلاغه، ج۱، ص۱۰۸، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
که این صنعت را مُجَرَّد نامیده است). صفیالدین حِلّی (متوفی ۷۵۰)، [۱۶۰]
عبدالعزیز بن سرایا صفیالدین حلّی، شرح الکافیة البدیعیة، ج۱، ص۲۷۶، چاپ نسیب نشاوی، دمشق ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
ابن حِجَّة [۱۶۱]
ابن حِجَّه، خزانة الأدب و غایة الأرب، ج ۴، ص ۳۴۴، چاپ کوکب دیاب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
و مدنی [۱۶۲]
علیخان بن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواعالبدیع، ج۶، ص۱۷۶، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹.
به این تعریف، شرط عدم تکلف را اضافه نمودهاند و فخر رازی [۱۶۳]
محمد بن عمر فخررازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، ج۱، ص۸۴، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
نشان دادن مهارت زبانی را عامل اصلی این صناعت دانسته است. همائی (متوفی ۱۳۵۹ش) [۱۶۴]
جلالالدین همائی، فنون بلاغت و صناعات ادبی، ج۱، ص۷۶، تهران ۱۳۶۷ش.
آن را از صنایع لفظی بدیع برشمرده است. صنایع اِعنات (لزوم ما لایلزم)، مُوَصَّل (حروف کلمات در نوشتن از هم گسسته نباشند)، مُقَطَّع (حروف کلمات در نوشتن از هم گسسته باشند)، رَقْطاء (یک حرف دارای نقطه و حرف دیگر بینقطه باشد) و خَیفاء (حروف یک کلمه منقوط و کلمه دیگر غیر منقوط باشند) نیز از مقولات حذف به شمار میروند. [۱۶۵]
محمد بن محمد رشیدالدین وطواط، حدایق السحر فی دقایقالشعر، ج۱، ص۶۳ـ۶۷، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲ش.
[۱۶۶]
محمد بن عمر فخررازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، ج۱، ص۸۵، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
خطبه بدون الف منسوب به حضرت علی علیهالسلام، خطبهها و جملات بدون راء واصل بن عطا و چند مقامه از مقامات ادبی حریری [۱۶۷]
قاسم بن علی حریری، کتاب المقامات الادبیة، ج۱، ص۵۴ـ۶۶، مصر: دارالکتب العربیةالکبری.
[۱۶۸]
قاسم بن علی حریری، کتاب المقامات الادبیة، ج۱، ص۲۸۷ـ۳۰۰، مصر: دارالکتب العربیةالکبری.
از آن جمله است [۱۶۹]
ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ج۳، ص۱۴۶.
[۱۷۰]
ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۱۹، ص۱۴۰۱۴۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
[۱۷۱]
ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۶، ص۸.
(قس تفتازانی، [۱۷۲]
مسعود بن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، ج۱، ص۴۶۱، (استانبول) ۱۳۳۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷.
که آن را تکلف دانسته است). حذف در علم عروض عبارت است از افتادن سبب خفیف از آخر افاعیل عروضی، مانند حذف «لن» در «مفاعیلن». [۱۷۳]
علی بن محمد جرجانی، کتابالتعریفات، ج۱، ص۱۱۴، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۲ - فقه۲.۱ - تکبیرة الاحرامدر اینکه وصل تکبیرة الاحرام به ماقبل آن از دعا و الفاظى که براى نیت گفته مىشود جایز است یا نه، اختلاف است. قول دوم به مشهور نسبت داده شده است. بنابر قول اول همزه اللَّه هنگام وصل حذف مىشود. [۱۷۵]
مستند العروة (الصلاة) ج۳، ص ۱۱۸.
[۱۷۶]
مهذّب الاحکام ج۶، ص ۱۷۷- ۱۷۸.
۲.۲ - همزه وصلحذف کردن همزه وصل هنگام وصل آن به ماقبل، واجب و حذف همزه قطع از روى عمد موجب بطلان نماز است. در صورت عمدى نبودن، تنها آن کلمه باطل است و چنانچه پس از گذشت از محل متذکر گردد، نمازش صحیح است و اگر پیش از آن یادش بیاید کلمه را به گونه صحیح اعاده مىکند. [۱۷۷]
مهذّب الاحکام ج۶، ص ۳۱۸.
۲.۳ - تنوینبرخى فقها حذف تنوین احد در سوره توحید را هنگام وصل کردن آن به الَله الصمد جایز دانستهاند. لیکن بسیارى در آن اشکال کردهاند. ۳ - فهرست منابع(۱) حسن بن بشرآمدی، الموازنة بین ابیتمّام و البحتری، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، (بیروت ۱۳۶۳/۱۹۴۴). (۲) ابن ابیالاصبع، تحریر التحبیر فی صناعة الشعر و النثر و بیان اعجاز القرآن، چاپ حفنی محمد شرف، قاهره ۱۳۸۳. (۳) ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. (۴) ابن اثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشّاعر، چاپ کامل محمد محمدعویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸. (۵) ابن جِنّی، الخصائص، چاپ محمدعلی نجار، (قاهره ۱۳۷۲ـ۱۳۷۶/۱۹۵۲ـ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت. (۶) ابن جِنّی، سِرُّصناعة الأِعراب، چاپ مصطفی سقا و دیگران، قاهره ۱۳۷۴/۱۹۵۴. (۷) ابن حِجَّه، خزانة الأدب و غایة الأرب، چاپ کوکب دیاب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱. (۸) ابن خلّکان، وفیات الاعیان. (۹) ابن رشیق، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۰) ابن عبدالسلام، کتاب الاشارة الی الایجاز فی بعض انواعالمجاز، بیروت: دارالمعرفة. (۱۱) ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سننالعرب فی کلامها، چاپ مصطفی شویمی، بیروت ۱۳۸۲/۱۹۶۳. (۱۲) ابن قتیبه، ادب الکاتب، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳. (۱۳) ابن قتیبه، تأویل مشکلالقرآن، چاپ احمد صقر، قاهره ۱۳۹۳/۱۹۷۳. (۱۴) ابن مضاء قرطبی، کتاب الرد علیالنحاة، چاپ شوقیضیف، قاهره ۱۹۴۷. (۱۵) ابن منظور، لسان العرب. (۱۶) ابن هشام، مغنیاللبیب عن کتبالأعاریب، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۱۷) ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین. (۱۸) محمد بن احمد ازهری، تهذیباللغة، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره. (۱۹) محمد بن طیب باقلانی، اعجازالقرآن، چاپ عمادالدین احمدحیدر، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۲۰) مسعود بن عمر تفتازانی، کتاب المطوّل فی شرح تلخیص المفتاح، (استانبول) ۱۳۳۰، چاپ افست قم ۱۴۰۷. (۲۱) عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ حسن سندوبی، قاهره ۱۳۵۱/۱۹۳۲. (۲۲) عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر (۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹، چاپ افست بیروت. (۲۳) عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی، دلائل الاعجاز، چاپ محمدرشیدرضا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸. (۲۴) عبدالقاهر بن عبدالرحمان جرجانی، کتاب اسرارالبلاغة، چاپ هلموتریتر، استانبول ۱۹۵۴. (۲۵) علی بن محمد جرجانی، کتابالتعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۲۶) قاسم بن علی حریری، کتاب المقامات الادبیة، مصر: دارالکتب العربیةالکبری. (۲۷) علیمحمد حقشناس، آواشناسی، تهران ۱۳۷۶ش. (۲۸) محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، الایضاح فی علومالبلاغة: المعانی و البیان و البدیع، بیروت: دارالکتب العلمیة. (۲۹) محمد بن عبدالرحمان خطیب قزوینی، التلخیص فی علومالبلاغة، چاپ عبدالرحمان برقوقی، (قاهره ۱۳۵۰/۱۹۳۲). (۳۰) عبداللّه بن محمد خفاجی، سرّالفصاحة، چاپ عبدالمتعال صعیدی، (قاهره) ۱۳۸۹/۱۹۶۹. (۳۱) محمد بن عمر رادویانی، ترجمانالبلاغه، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش. (۳۲) محمد بن محمد رشیدالدین وطواط، حدایق السحر فی دقایقالشعر، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۲ش. (۳۳) علی بن عیسی رُمّانی، النُّکتُ فی اعجازالقرآن، در ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، چاپ محمد خلفاللّه و محمد زغلول سلام، مصر: دارالمعارف. (۳۴) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۳۵) احمد بن علی سبکی، عروس الافراح فی شرح تلخیص المفتاح، چاپ خلیل ابراهیم خلیل، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱. (۳۶) یوسف بن ابیبکر سکاکی، کتاب مفتاح العلوم، (قاهره) ۱۳۴۸، چاپ افست قم. (۳۷) عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۳۸) حسن بن عبداللّه سیرافی، ضرورة الشعر، چاپ رمضان عبدالتواب، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۳۹) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش. (۴۰) عبدالعزیز بن سرایا صفیالدین حلّی، شرح الکافیة البدیعیة، چاپ نسیب نشاوی، دمشق ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۴۱) حسین بن محمد طیبی، التبیان فی البیان، چاپ توفیق فیل و عبداللطیف لطفاللّه، کویت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۴۲) عبدالفتاح لاشین، بلاغة القرآن فی آثارالقاضی عبدالجبار، (قاهر ۱۹۷۸). (۴۳) حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة والشعر، چاپ علیمحمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱. (۴۴) محمد بن عمر فخررازی، نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز، چاپ احمد حجازی سقّا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۴۵) قدامة بن جعفر، کتاب نقدالنّثر، چاپ طه حسین بک و عبدالحمید عبادی، قاهره ۱۹۴۱. (۴۶) حازم بن محمد قرطاجنی، منهاجالبلغاء و سراجالادباء، چاپ محمد حبیب بن خوجه، تونس (۱۹۶۶). (۴۷) علیخان بن احمد مدنی، انوارالربیع فی انواعالبدیع، چاپ شاکر هادی شکر، نجف ۱۳۸۸ـ ۱۳۸۹/۱۹۶۸ـ۱۹۶۹. (۴۸) جلالالدین همائی، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران ۱۳۶۷ش. (۴۹) یحیی بن حمزه علوی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغة و علوم حقائقالاعجاز، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «حذف»، ج۱، ص۵۸۹۱. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳،ص۲۸۱. |